آيا حیات فرا زمینی وجود دارد؟

  حتي شكاكترين افراد هم پنهاني بايد پيرامون اين پرسش وسوسه انگيز تامل كرده باشند. اما اگر هوش فرا زميني وجود داشته باشد، ما چگونه به وجود آن پي خواهيم برد؟ ممكن است بطور منظم با استفاده از راديوتلسكوپها در جستجوي ارتباطات ممكن باشيم. يا با اين فرض كه هوش فرازميني براي ادامه حيات به مكاني نياز دارد، در جستجوي نشانه هايي از وجود سياراتي باشيم كه بر گرد ستارگان ديگر مي گردند.برای مطالعه بیشتر در این مورد به مطلب آيا ما در عالم تنهاييم؟ مراجعه بفرمایید

 

وجود موجود زنده در كرات آسماني از ديدگاه قرآن كريم

 

«وَلِلهِ يَسجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ مِنْ دابَّهٍ وَ  المَلائِكَهُ وَ هُم لايَستَكبروُن يَخافونَ رَبَّهُم مِن فوقَهُم وَ يُفعَلون مايَؤمَرُونَ » (سوره نحل – آيه 49)

(و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين از جنبندگان و فرشتگان است، براى خدا سجده مى‌كنند و تكبر نمى‌ورزند. )


در تفسير الميزان ذيل اين آيه چنين فرموده است:
آيه سابق(آِیه 48 سوره نحل) ، سجده سايه ها را كه به طور محسوس سجده براي خدا را مجسم مي ساخت ذكر كرد، ولي اين آيه سجده جنبندگان را ذكر مي كند، زيرا كلمه «دابه» به معناي هر چيزي است كه از جايي به جايي تحرك و انتقال داشته باشد، و اين حقيقت سجده است، كه خود نهايت درجه تذلل و تواضع در برابر عظمت و كبرياي خداست، براي اينكه سجده عبارت است از به رو افتادن آدمي بر خاك، كه البته در صورتي عبادت است كه منظور مجسم ساختن ذلت دروني باشد، پس حقيقت سجده همان تذلل دروني است.
و عموميت كلمه «دابه» هم انسان را شامل مي‌شود و هم جن را چون خدا در كلام خود براي جن نيز «ديب» (جنبش) را كه براي ساير جنبندگان از انسان و حيوان هست اثبات مي‌كند و از اينكه ملائكه را جداگانه اسم برد كاملاً مي‌توان فهميد كه هرچند ملائكه نيز آمد و شد و حركت و انتقال از بالا به پايين و به عكس دارند، ليكن حركت آنان از نوع حركت جنبندگان و انتقال مكاني آنان نيست.
پس اينكه فرمود: «وَلِلهِ يَسجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ مِنْ دابَّهٍ» معنايش اين است كه آنچه جنبنده در زمين و آسمان هست در برابر خدا خضوع نموده و انقياد ذاتي را كه همان حقيقت سجده است دارند، پس حق خداي تعالي است كه پرستش و سجده شود.

 اين آيه دلالت دارد بر اينكه در غير كره زمين از كرات آسمان نيز جنبندگاني هستند، كه در آنجا مسكن داشته و زندگي مي­كنند.
همچنين در تفسير نمونه ذيل اين آيه شريفه مي فرمايد:
 در آيه گذشته تنها سخن از «سجده» سايه ها – با آن مفهوم وسيعش- به ميان آمده بود ولي در آيه بعد اين مسأله را به عنوان يك برنامه عمومي براي همه موجودات مادي و غير مادي، آسماني و زميني بيان كرده ، مي‌گويد:
«آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين از جنبندگان است و همچنين فرشتگان براي خدا سجده مي‌كنند» (وَلِلهِ يَسجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الاَرْضِ مِنْ دابَّهٍ وَ  المَلائِكَهُ).
« و آنها در اين راه هيچگونه تكبري نمي كنند (وَ هُم لايَستَكبروُن) و در برابر خدا و فرمان او تسليم محض اند.»
 حقيقت سجده ، نهايت خضوع و تواضع و پرستش است، و آن سجده معمولي ما كه بر هفت عضو انجام مي‌دهيم مصاديقي از اين مفهوم عام است، و منحصر به آن نيست.
و از آنجا كه همه موجودات و مخلوقات خدا، در جهان تكوين و آفرينش، تسليم قوانين عمومي عالم هستي مي باشند، و از مسير اين قوانين منحرف نمي‌شوند و اين قوانين همگي از ناحيه خدا است پس در حقيقت همه در پيشگاه او سجده مي‌كنند ،همه بيانگر عظمت علم و قدرت او هستند همه نشانه بزرگي و بي نيازي او مي‌باشند و با لاخره همه دليل بر ذات مقدس اويند .
دابَّهٍ به معني موجودات جنبنده است ، و از آن مفهوم حيات و زندگي نيز استفاده مي‌شود ، و اينكه آيه فوق مي گويد تمام جنبندگاني كه در آسمان و زمين هستند براي خدا سجده مي‌كنند از آن استفاده مي كنيم كه موجودات زنده مخصوص به كره زمين نيست ، بلكه در كرات آسماني نيز موجودات زنده و جنبنده اي وجود دارد .
گرچه بعضي احتمال داده اند كه كلمه « مِنْ دابَّهٍ» تنها قيد براي « ما فِي الاَرْضِ» باشد يعني تنها از جنبندگان زمين سخن مي‌گويد ، ولي بسيار بعيد به نظر مي‌رسد .
درست است كه سجده و خضوع و تواضع تكويني منحصر به موجودات زنده و جنبنده نيست ، ولي از آنجاكه اينها اسرار و شگفتيهاي بيشتري از آفرينش را از خود نشان مي‌دهند انگشت روي اينها گذاشته شده است و از آنجا كه مفهوم آيه هم انسانهاي عاقل و با ايمان و فرشتگان را شامل مي‌شود و هم حيوانات و جانداران ديگر ، كلمه سجده ، در معني عام خودكه هم شامل سجده اختياري و تشريعي مي‌شود و هم سجده تكويني و اضطراري ، استعمال شده است
و ما اينكه در آيه فوق ، ملائكه به طور جداگانه ذكر شده ، به خاطر آن است دابه تنها به جنبندگاني گفته مي‌شود كه جسماني هستند ، و اگر فرشتگان رفت و آمدي دارند و حضور و غيابي ، نه به معني جسماني و مادي است تا در مفهوم  دابه داخل گردند .
در حديثي از پيامبر"ص" مي خوانيم « خداوند فرشتگاني دارد كه آغاز آفرينش آنها تا روز رستاخيز براي خدا سجده مي‌كنند و در آن روز از سجده بر مي دارند و مي‌گويند ماعبدناك حق عبادك : ما حق عبادت تو را انجام نداديم »!
جمله  « وَ هُم لايَستَكبروُن » اشاره به وضع حال فرشتگان ، كه آنها در خضوع و سجده در پيشگاه حق كمترين استكبار به خود راه نمي‌دهند.
همچنين در سوره مباركه شوري آيه 29 نيز قرآن كريم به وجود موجودات زنده در كرات آسماني ديگر اشاره نموده و مي فرمايد:

« و مِن آياتِه خَلْقُ السَموات وَ اْلاَرْضِ وَ ما بّثَ فيهِما مِنْ دابَّهٍ »

(و از نشانه‌هاى [قدرت‌] اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از [انواع‌] جنبنده در آن ها پراكنده است، و او هرگاه بخواهد بر گردآوردن آنان تواناست.)

در تفسير الميزان مرحوم علامه طباطبايي (ره) ذيل اين آيه مي فرمايند كلمه « بّثَ » به معناي منتشر كردن است ، مي‌گويند: «بثَ الريح» التراب : باد خاك را متفرق كرد .
وكلمه « مِنْ دابَّهٍ» به معناي هر جنبنده اي است كه روي زمين مي‌شود ،پس اين كلمه شامل تمامي حيوانات يعني جانداران مي‌شود ، و معناي آيه روشن است .
و از ظاهر آن بر مي‌آيد كه در آسمانها نيز جنبندگاني هست ، و اينكه بعضي جنبندگان آسمان را به ملائكه تفسير كرده‌اند ، صحيح نيست ، زيرا اولاً آيه شريفه مطلق است ، نمي‌شود بدون دليل آن را مقيد به يك نوع جاندار كرد ، و ثانياً اصولاً اطلاق كلمه «دابَّهٍ» بر فرشتگان معهود نيست .

« و هُوَ عَلي جَمعهِم اِذا يَشاءُ قَديرٌ » اين جمله اشاره است به حشر جنبندگاني كه از زمين منتشر كرده . و اگر فرمود  « عَلي جَمعهِم » و نفرمود «عَلي حَشرهم» بدين جهت است كه خواست اين جمع در مقابل آن بث پراكنده كردن قرار گيرد . و در اينكه ضمير اولي العقل را به كار برد و فرمود  « عَلي جَمعهِم » و نفرمود « جَمعهِم » هيچ دلالتي نيست بر اينكه جانداران آسمان همه مانند انسان داراي عقلند، چون همين مقدار كافي است كه براي خودشعوري داشته باشند ، و به حكم آيه « ما مِنْ دابَّه فِي الاَرضِ و لا طائر بَطيرٌ بِجِناحيه الا اممٌ اَمثالكُم ما فَرطنا في الكتابِ مِن شَيءٍ  و ثُم اني ربهم يحشرون » (سوره انعام -آيه 38) همه جانداران داراي شعور مخصوص به خود هستند.

(هيچ جنبنده اي در زمين ، و پرنده اي كه با دو بال خود پرواز مي‌كند ، نيست ، مگر اينكه آنها نيز مانند شما امت هايي هستند ، ما در اين كتاب از هيچ چيز فروگذار نكرديم ، و سپس همه آنها به سوي پروردگارشان  محشور مي‌شوند.)
همچنين در تفسير نمونه ذيل اين آيه چنين آمده است:
 باز به همين مناسبت در آيه بعد از يكي از مهمترين آيات علم و قدرت پروردگار سخن به ميان آورده مي­گويد: «از آيات و نشانه­ هاي او است آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها خلق و پراكنده ساخته است» (و من آياته خلق السموات و الارض و ما بث فيهما من دابه).
  آسمانها با آنهمه عظمت، با آن منظومه­ها و كهكشانها، و ميليون­ها ميليون ستارة عظيم و درخشان، آسمانها با آن نظامي كه انسان از مطالعة آن در حيرت فرو مي­رود، و زمين با انواع منابع حياتيش، با گياهان متنوع و رنگارنگ، و گلها و ميوه­ها، با انواع مواهب و بركات، و انواع زيبائيهايش، همه آيات و نشانه­ هاي او است اين از يكسو.
از سوي ديگر جنبندگان زمين و آسمان، انواع پرندگان، صدها هزار نوع حشرات، انواع حيوانات وحشي و اهلي، و خزندگان، و ماهيان بسيار كوچك و ظريف و غول پيكر و عظيم، و انواع آبزيان و عجائب و شگفتيهائي كه در ساختمان هريك از آنها به كار رفته، و از همه مهمتر در اصل حقيقت «حيات» و زندگي و اصول اسرارآميزي كه بر آن حاكم است كه هنوز بعد از هزاران سال مطالعه ميليونها دانشمند، كسي به عمق آن نرسيده، همه و همه آيات خدا است.
جالب اينكه «دابه» همه موجودات زنده ذره ­بيني را شامل مي­شود كه داراي حركت ظريف و مرموزي است، و هم حيوانات غول­ پيكري كه دهها متر طول و دهها تن وزن دارد، هريك به نوعي تسبيح حق مي­گويند، و ثناخوان او هستند و با زبان حال بيانگر عظمت و قدرت علم بي پايان او.
و در پايان آيه مي­فرمايد: «او هرگاه بخواهد قادر برجمع كردن آنها است» (و هو علي جمعهم اذا يشاء قدير.[1]

در اينكه منظور از جمع كردن تمام جنبدگان در اين آيه چيست؟ بسياري از مفسران آن را به معني جمع براي حساب و جزاي اعمال در قيامت دانسته­اند، و مي­توان آياتي را كه از قيامت به عنوان «يوم الجمع» ياد مي­كند گواه بر اين معنا گرفت (مانند آية 7 همين سورة شوري و 9 تغابن).

در اين صورت اين سؤال پيش مي­آيد كه آيا همة جنبندگان در قيامت محشور مي­شوند؟ بلكه گاه گفته مي­شود كه دابه (جنبنده) معمولاً به غير انسانها اطلاق مي­شود، در اين صورت مشكل مطرح خواهد شد كه چگونه جنبندگان غير انسان حشر و حساب دارند در حالي كه عقل و شعور و تكليفي ندارند؟
پاسخ اين سؤال را ذيل آية سورة انعام :

«و ما من دابه في الارض ولا طائر يطير بجناحيه الاامم امثالكم مافرطنا في الكتاب من شيء الي ربهم يحشرون»

(هيچ جنبنده­اي در زمين، و هيچ پرنده­اي كه با دو بال خود (در آسمان) پرواز مي­كند نيست مگر اينكه امتهائي همانند شما هستند، ما هيچ چيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم سپس همة آنها به سوي پروردگارشان جمع و محشور مي­شوند)

داده ­ايم و گفتيم زندگي بسياري از حيوانات آميخته با نظام جالب و شگفت­ انگيزي است، چه مانعي دارد كه اين اعمال بيانگر نوعي عقل و شعور در آنها باشد؟ چه لزومي دارد كه همه اينها را به غريزه تقسيم كنيم؟ در اين صورت نوعي از حشر و حساب براي آنها متصور خواهد بود (شرح بيشتر اين موضوع را در جلد پنجم صفحه 224 به بعد ذيل آيه فوق مطالعه فرمائيد).

اين احتمال نيز در تفسير آيه مورد بحث وجود دارد كه منظور از «جمع» نقطة مقابل «بث» (پراكندن) است، به اين معني كه «بث» اشاره به آفرينش و گسترش انواع موجودات زنده و جبندگان است، سپس مي­فرمايد هرگاه خدا بخواهد آنها را «جمع» كرده و نابود يا منقرض مي­سازد.

همانگونه كه در طول تاريخ تاكنون بسياري از انواع جنبندگان در روي زمين گسترش عجيبي پيدا كرده، و در زماني بعد از آن منقرض و جمع شده­اند، هم گسترش آنها به دست خدا است و هم جمع آنها، و در حقيقت شبيه آياتي است كه مي­گويد: حيات دهنده خدا است، و ميراننده هم او است.

در اين صورت مسأله حساب و جزاي حيوانات در اين آيه مطرح نخواهد شد.

ستارگان [داراي سيارات] مسكون آسمان

 از نكات قابل ملاحظه­ اي كه از اين آيه استفاده مي­شود اين است كه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمانها دارد، گرچه هنوز دانشمندان به صورت قاطعي در اين زمينه قضاوت نمي­كنند، همينقدر سربسته مي­گويند: در ميان كواكب آسمان به احتمال قوي ستارگان زيادي هستند كه داراي موجودات زنده­ اند، ولي قرآن با جمله «و ما بث فيهما من دابه» (آنچه در آسمان و زمين از جنبندگان گسترده است)، با صراحت اين حقيقت را اعلام مي­دارد كه در پهنه آسمان نيز جنبندگان زنده فراوان است.

و اينكه بعضي از مفسران احتمال داده ­اند «فيهما» منحصر به كره زمين باشد بسيار بعيد به نظر مي­رسد، زيرا «ضمير تثنيه» است و به آسمان و زمين و هردو بر مي­گردد، همانگونه كه تفسير دابه به فرشتگان آسمان تفسيري است بسيار بعيد، چرا كه «دابه» معمولاً به جنبندگان مادي اطلاق مي­شود.

اين معني از آيات متعدد ديگري قرآن مجيد نيز استفاده مي­شود.

در حديث معروفي از امير مؤمنان امام علي­­ بن ابيطالب (ع) نقل شده است كه فرمود:

هذه النجوم التي في السماء مدائن مثل المدائن التي في الارض مربوطه كل مدينه الي عمود من نور:
«اين ستارگاني كه در آسمان است شهرهائي همچون شهرهاي زمين دارد، هر شهري با شهر ديگر (هر ستاره­اي با ستارة ديگر) باستوني از نور مربوط است».

 روايات متعدد ديگري نيز در اين زمينه نقل شده است. (براي اطلاع بيشتر مي­توان به كتاب «الهيئه و الاسلام» مراجعه كرد.)
نكته قابل توجه اين است كه در تعريف و تشريح دابَّهٍ در قرآن چنين فرموده است:


«و الله خَلَقَ دابَّهٍ مِن ماءٍ فَمِنُهِم مَن يَمشيِ عَلي رِجلَينِ وَ مِنهُم مَن يَمشيِ عَلي اَربَع يَخلُقُ اللهُ ما يَشاءُ اِنَ اللهَ عَلي كُلَ شَيءٍ قَدير»  (سوره نور- آيه 45)


(خداوند هر جنبنده اي را از آب آفريد و از آنها گروهي هستند كه به شكم راه مي‌روند (خزندگان)  و گروهي با دو پا (انسان و پرندگان ) و گروهي نيز چهار دست و پا راه مي‌روند (چهارپايان ) خداوند هر چه را مي‌خواهد مي آفريند ، زيرا خداوند بر همه چيز تواناست.)


پس طبق آيه 29 سوره شوري ، آيه 49 سوره نحل و آیه 45 سوره نور مي‌توان يقين كرد كه در برخي سيارات و كرات آسماني، موجودات زنده و جانداراني شبيه آنچه روي زمين هست حيات دارند (يا متنوع تر از موجودات زميني يا ساده تر يا پيچيده تر يا هوشمند تر و يا ...) (وَالله اعلَم)

بديهي است اين موضوع يكي از مسائل عمده كيهان شناسي مي‌باشند كه دانشمندان آن را با هيجان و دقت و سرعت پيگيري مي نمايند و روز به روز يافته هاي بشر در اين زمينه بيشتر خواهد شد و اعجاز علمي قرآن نيز بيشتر معلوم مي‌شود .

 

برای مطالعه بیشتر :



توضیح:
منابع و ماخذ در اصل مقاله نزد نویسنده موجود است.
استفاده از مقاله  با ذکر  منبع مجاز می باشد.